جدول جو
جدول جو

معنی اصلاح کردن - جستجوی لغت در جدول جو

اصلاح کردن
به سامان آوردن، سر و سامان دادن، درست کردن، تراشیدن یا کم کردن موی سر و صورت، نیکو کردن، صحیح کردن عبارت، درست کردن نوشته ای، مرمت کردن، تعمیر کردن، رفع اختلاف کردن، سازش دادن میان دیگران، آشتی کردن با هم
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
فرهنگ فارسی عمید
اصلاح کردن(مُ ضَ عَ)
مرمت کردن و تعمیر نمودن. (ناظم الاطباء). اشداء. تعمیر کردن بنا. هید. تهیید. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
اصلاح کردن
مرمت کردن ترمیم کردن
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
فرهنگ لغت هوشیار
اصلاح کردن
لتصحيح
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اصلاح کردن
Amend, Fix, Rectify, Reform, Shave
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
اصلاح کردن
amender, réparer, rectifier, réformer, raser
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
اصلاح کردن
kurekebisha, kuboresha, kunyoa
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
اصلاح کردن
اصلاح کرنا , مرمت کرنا , حجامت کرنا
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به اردو
اصلاح کردن
সংশোধন করা , মেরামত করা , সংস্কার করা , দাড়ি কাটানো
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
اصلاح کردن
修正する , 修理する , 改革する , 髭を剃る
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
اصلاح کردن
düzeltmek, tamir etmek, reform yapmak, tıraş olmak
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
اصلاح کردن
수정하다 , 수리하다 , 개혁하다 , 면도를 하다
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
اصلاح کردن
לתקן , גילח
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به عبری
اصلاح کردن
सुधारना , दाढ़ी बनाना
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به هندی
اصلاح کردن
memperbaiki, mereformasi, mencukur
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
اصلاح کردن
แก้ไข , ซ่อมแซม , ปฏิรูป , โกน
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
اصلاح کردن
herstellen, repareren, rectificeren, hervormen, scheren
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
اصلاح کردن
enmendar, arreglar, rectificar, reformar, afeitar
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
اصلاح کردن
emendare, riparare, rettificare, riformare, radere
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
اصلاح کردن
emendar, consertar, retificar, reformar, barbear
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
اصلاح کردن
修改 , 修复 , 改正 , 改革 , 刮胡子
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به چینی
اصلاح کردن
poprawiać, naprawiać, reformować, golić
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
اصلاح کردن
виправляти , ремонтувати , реформувати , голити
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
اصلاح کردن
ändern, reparieren, berichtigen, reformieren, rasieren
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
اصلاح کردن
исправлять , чинить , реформировать , брить
تصویری از اصلاح کردن
تصویر اصلاح کردن
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

متداول کردن لفظی برای معنیی خاص. با یکدیگر نهادن، متداول کردن لفظی برای معنی خاصی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصطلاح کردن
تصویر اصطلاح کردن
Term
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اصطلاح کردن
تصویر اصطلاح کردن
denominar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اصطلاح کردن
تصویر اصطلاح کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اصطلاح کردن
تصویر اصطلاح کردن
określać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اصطلاح کردن
تصویر اصطلاح کردن
визначати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اصطلاح کردن
تصویر اصطلاح کردن
bezeichnen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اصطلاح کردن
تصویر اصطلاح کردن
designare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اصطلاح کردن
تصویر اصطلاح کردن
обозначить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اصطلاح کردن
تصویر اصطلاح کردن
denominar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی